مدیریت چیست

تعریف مدیریت:
یکی از زیباترین و جذاب ترین کلماتی که در عالم وجود دارد واژه مدیریت است و حتی برخی ها اعتقاد دارند عاشقانه ترین سنتی که در دنیا شکل گرفته است کلمه ای است به نام مدیریت. اما چند سوال اساسی وجود دارد؛
1)مدیریت از چه زمانی به وجود آمد؟
2) مدیریت علم است یا هنر؟
3) آیا مدیریت به معنای حرفه می باشد یا مدیریت را حرفه می نامند؟
4) روش های کسب معرفت یا روش های تحقیق در مدیریت به چه شیوه ای می باشد؟
5) از منظر دیگر تاریخ تولید مدیریت از چه زمانی بوده است؟
کلمه مدیریت یا مدیر یک واژه سه حرفی یا از یک ریشه سه حرفی به نام دَوَرَ تشکیل شده است یعنی اداره کردن گرداندن و کارگردانی. از نظر مدیریت اسلامی دنیا همانند یک سازمان بزرگ است که خداوند منان مدیرکل آن سازمان می باشد.
حال به تشریح تعاریف مدیریت می پردازیم:
تنوع تعاریف مدیریت از جذابیت این واژه بیان می‌دارد؛
تعریف اول: مدیریت یعنی علم و هنر چگونگی انجام کارها توسط دیگران
تعریف دوم: مدیریت یعنی توانایی هدایت افراد به سمت اهداف
تعریف سوم: مدیریت یعنی علم و هنر به کارگیری منابع در جهت اهداف سازمانی
تعریف چهارم: مدیریت ایجاد متعادل میان منابع محدود و تقاضاهای نامحدود
تعریف پنجم: مدیریت یعنی تبدیل انرژی به سینرژی؛ سینرژی یا هم افزایی یعنی خروجی کار گروهی از جمع جبری کار تک تک اعضا به مراتب بیشتر می شود.
تعریف ششم: مدیریت یعنی استفاده اثربخش و کارآمد از منابع در راستای رسیدن به اهداف با تکیه بر وظایف مدیران در پرتو به نظام ارزشی جامعه.
در تعریف مذکور ۵ کلید واژه مهم وجود دارد:
یک) کارایی و اثربخشی
دو) منابع
سه) اهداف
چهار) وظایف
پنج) نظام ارزشی جامعه
حال به تشریح هر یک از آنها می پردازیم:
کلید واژه اول: کارایی و اثر بخشی: دو معیار و شاخصی که برای ارزیابی عملکرد مدیریان و منابع انسانی به کار می رود موضوع کارایی و اثر بخشی است.کارایی یعنی استفاده صحیح از منابع و امکانات
کارایی یعنی انجام دادن درست کارها
اثر بخشی یعنی دستیابی به اهداف یا درصد تحقق اهداف
اثر بخشی یعنی انجام دادن کارهای درست
کارایی به علاوه اثر بخشی مساوی است با بهره وری
انجام دادن درست کارها را بهره وری می گویند
استفاده صحیح از منابع و امکانات که منجر به تحقق حداکثری اهداف شود را بهره وری می نامند
کلید واژه دوم منابع: منابع عبارتند از امکانات و تجهیزاتی که اعضای سازمان برای انجام کارها از آنها استفاده می نمایند.منابع عبارتست از :منابع مادی، منابع مالی ،منابع اطلاعاتی و منابع سازمانی
در این منابع 4 گانه منابع انسانی اهمیت بیشتری دارد در کنار منابع 4 گانه اشاره شده از منابع اجتماعی و نمادین یاد می نمایند.
در عصر معاصر به جای کلمه منابع از واژه سرمایه استفاده می کنند.
کلید واژه سوم اهداف: هدف یا اهداف فلسفه خلقت سازمان و چشم انداز مسیر فعالیت مدیران را نشان می دهد، همانطوری که زندگی بدون هدف برای انسان ملال آور است سازمان بدون هدف نیز اعتبار و ارزشی ندارد
هدف همانند نور افکنی برای مدیران پرتو افکنی نموده و مسیر فعالیت را مشخص می سازد. هدف را قطب نمای مدیران و سازمان می نامند
کلید واژه چهارم وظایف: مجموعه فعالیت هایی است که مدیران برای رسیدن به هدف از ان استفاده می کنند نظیر برنامه ریزی سازماندهی هدایت و کنترل
کلید واژه پنجم نظام ارزشی جامعه: نظام ارزشی جامعه را محیطی می پندارد که بر سازمان سایه افکنده است. نظام ارزشی جامعه را به عنوان فرهنگ و عرف جامعه از آن یاد می کنند فرهنگ سازمانی برگرفته از فرهنگ جامعه است.
عوامل تشکیل دهنده رشته مدیریت:
رشته مدیریت که از جذابترین رشته های دانشگاهی است به عنوان رشته ای میان رشته ای شناخته شده است،که از سایر علوم کمک گرفته است و الان به عنوان یکی از ارکان ارزنده جهان دانش و علوم شناخته می شود
به عبارت دیگر رشته مدیریت آن قدر عظیم و گسترده شده است که سایر علوم را تحت پوشش قرار می دهد
عوامل تشکیل دهنده رشته مدیریت عبارتنداز:
روانشناسی علوم سیاسی جامعه شناسی مردم شناسی روانشناسی اجتماعی اقتصاد مهندسی صنایع علوم پزشکی علوم ریاضی و آمار
زیرشاخه های رشته مدیریت یا تقسیم بندی رشته مدیریت:
اگر زیر شاخه های رشته مدیریت را در سطوح خرد میانه و کلان در نظر بگیریم شش دانش متفاوت یا شش زیر شاخه گوناگون طاهر می گردد که عبارتند از رفتار سازمانی منابع انسانی، تئوری های سازمان، بهبود سازمانی جامعه شناسی سازمانی و مدیریت استراتژیک
انواع مدیران
هر صاحب نظری برای مدیریان تعریفی را در نظر گرفته است و طبق الگوهای ذهنی تقسیم بندی مجزایی داشته است
تقسیم بندی اول :مدیران عالی رتبه مدیران میانی و مدیران عملیاتی و فنی
تقسیم بندی دوم:مدیران سنتی مدیران ارتباطی مدیران منابع انسانی و مدیران شبکه ای
تقسیم بندی سوم:مدیران موفق و مدیران اثربخش
حال به تشریح هر کدام ازآنها می پردازیم:
تقسیم بندی اول:مدیران عالی رتبه در راس سازمان قرار گرفته و برنامه های استراتژیک کاربردی و کلان می پردازند
مدیران میانی حلقه اتصال بوده میان صدر سازمان و ذیل سازمان و برای آن ها مباحث روابط انسانی حائز اهمیت است
مدیران فتی و عملیاتی در خط مقدم قرار دارند و به عنوان پیشانی سازمان ها شناخته می شوند و کارهای تولیدی را متقبل می گردند
تقسیم بندی دوم: مدیران سنتی به وظایف برنامه ریزی سازماندهی هدایت و کنترل می پردازند
مدیران ارتباطی اطلاعات را از بخش های گوناگون گرفته و در اختیار همگان قرار می دهندو سعی می کنند به ارتباطات انسانی بیشترین بها را اختصاص دهند
مدیران منابع انسانی در خصوص استخدام حقوق و دستمزد مسائل رفاهی مسائل ایمنی و مسائل آموزشی و بهداشتی برنامه ریزی می نمایند
مدیران شبکه ای به فکر تشکیل شبکه های ارتباطی برون سازمان هستند و بر اساس روابط سیاسی برون سازمانی اقتدار و ماندگاری خود را افزایش می دهند
تقسیم بندی سوم: مدیران موفق کسانی هستند که با ابزار تشویق و تنبیه حداکثر از 30% توانایی افراد
می توانند استفاده کنند اما مدیران اثر بخش بر پایه ابزارهای انگیزشی حداقل از 80% شایستگی افراد بهره مند می شوند
مهارت های مدیران:
در ابتدا واژه مهارت را تعریف می کنیم مهارت یعنی توانایی انجام کار
مدیریان مهارت های گوناگونی را می اموزند نطیر مهارت ادراکی مهارت تصمیم گیری مهارت ارتباطی مهارت عاطفی مهارت انسانی مهارت عملیاتی و سایر موارد اما در کل مهارت مدیران در سه پروه اساسی تقسیم می شود :
اولین مهارت مهارت ادراکی تحلیلی و تصمیم گیری که مختص مدیران ارشد سازمان بوده و با درک نمودن نقاط قوت و ضعف فرصت ها و تهدیدات مباحث و مسائل را تا منجر به اخذ تصمیم می شوند.
مهارت دوم:مهارت انسانی است که همه مدیران خصوصا مدیران میانی از آن برخوردارند مهارت انسانی مهارتی است که توانایی برقراری ارتباط با سایر افراد را دارند
مهارت سوم:مهارت فنی و عملیاتی به معنای آن است که مدیران اجرایی از یک تکنیک و فن خاص برخوردارند و این مهارت مختص مدیران عملیاتی می باشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.